شعر

غزل قصیده

شعر

غزل قصیده

وصف گل سوری

وقتی نسیم نیمه شب

از باغ سیب برمی گردد

راز از کنار زلف تو آغاز می شود

راز از خلال طره ی رقصانت

روی انار سرخت سر می خورد

و می رود به شانه

و شانه ی برهنه ی مهتابی ات

جغرافیای حسرت و حیرت را

ترسیم می کند

...

راز از خلال زلفت می تابد

وقتی زلال گردنت

از تیغزار بوسه پر آشوب گشته است

{منوچهر آتشی}

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد